اگر قصد سفر و یا زندگی در کشورهای انگلیسی زبان را دارید، باید حتما با یک سری اصطلاح انگلیسی خرید و کلمات رایج در حوزه خرید آشنا شوید. در این مقاله از وبلاگ لینگانو سعی کردیم ۲۰ مورد اصطلاح انگلیسی خرید را عنوان کنیم. بیایید شروع کنیم.
Black Friday
به احتمال زیاد نام این اصطلاح انگلیسی خرید را در آنلاینشاپها شنیدهاید. روز بعد از روز شکرگزاری آغاز غیر رسمی فصل کریسمس است. جمعه بعد از شکرگزاری، جمعه سیاه نامیده میشود. این در واقع زمانی است که بسیاری از آمریکاییها خرید کریسمس خود را آغاز میکنند. این تعطیلات، رسمی نیست، اما از آنجایی که بسیاری از آمریکاییها جمعه بعد از روز شکرگزاری را تعطیل میکنند، بسیاری از مردم در مراکز خرید و فروشگاهها هدایای ارزان و با تخفیف برای دوستان و خانواده خود میخرند.
Outlet mall
یک Outlet mall یکی دیگر از اصطلاحات انگلیسی خرید است که مشابه یک مرکز خرید است؛ اما تفاوتهایی با یکدیگر دارند. هر دو دارای فروشگاههای زیادی در یک مکان هستند. در هر دو، می توانید همزمان که دارید یک تی شرت از Gap میخرید، به ساعتهای Swatch نگاه کنید. با این حال، یک تفاوت مهم وجود دارد: یک Outlet mall همه چیز را با قیمت کاهش یافته میفروشد. بسیاری از آنها بزرگ و در فضای باز هستند و آمریکاییها اغلب یک روز کامل را به قدم زدن در مراکز خرید و جستجوی تخفیف میگذرانند.
آیا با زبان انگلیسی آشنایی دارید اما نمیدانید چگونه از آن در مکالمات خود استفاده کنید؟ ما در دوره حرفهای مکالمه لینگانو تمام تکنیکها برای تبدیل شدن به یک انگلیسی زبان نیتیو را آموزش میدهیم. برای ثبت نام کلیلک کنید.
دوره مکالمه حرفهای
Yard sale / Garage sale
اگر در بهار یا تابستان در آمریکا رانندگی کنید، تابلوهای بزرگی را میبینید که روی آن نوشته شده است “Yard Sale” یا “Garage Sale”. در این بازارهای کوچک، مردم لباسهای قدیمی، اثاثیه و سایر اقلام خود را جلوی خانههایشان، در حیاط یا گاراژ ، برای فروش میگذارند. این فروشها مکانهای عالی برای یافتن کالاهای دست دوم ارزان هستند. جالب است که این یکی از تنها مواقعی است که میتوانید در آمریکا To bargain انجام دهید. “ To bargain” به چه معناست؟ ادامه مطلب را بخوانید.
To bargain
در بسیاری از کشورها میتوانید در فروشگاهها و بازارها چانه بزنید. با استفاده از این اصطلاح انگلیسی خرید میتوانید از فروشنده بپرسید که آیا میتوانید کمتر بپردازید یا خیر. این کار معمولاً در آمریکا خوب نیست و تنها جایی که میتوانید چانه بزنید در Yard Saleها است. بنابراین، اگر یک تیشرت به قیمت ۵ دلار در یک حیاط فروش دیدید، میتوانید قیمت کمتری بخواهید و با فروشنده کالا چانه بزنید. مثلا بگویید:
You: “This T-shirt costs 5 dollars. Will you sell it for 3?”
Seller: “How about 4 dollars?”
You: “Sure.”
What a bargain!
اگر چیزی را با قیمتی بسیار کمتر از حد معمول بخرید، میتوانید آن را یک معامله خوب نامید. همچنین اگر به آمریکاییها بگویید که کالایی را با قیمت پایین خریداری کردهاید، ممکن است بگویند: “ What a bargain” به عنوان مثال، شاید شما در حال سفارش غذا هستید و منو میگوید که میتوانید دو همبرگر به قیمت ۸ دلار بخرید که این مقدار معمولا ۱۴ دلار برای دو نفر است. What a bargain!
یا شاید، یک تلفن جدید در فروش در Black friday پیدا کردهاید که به طور معمول ۱۵۰ دلار هزینه دارد، اما شما ۷۰ دلار پرداخت کردهاید. باز هم What a bargain! فرض کنید، بهترین دوستتان شما را در حال استفاده از تلفن جدیدتان میبیند:
Your friend: Is that a new phone? How much did it cost?”
You: “Only $70. It was originally $150.”
Your friend: “Wow! What a bargain!”
A steal
اگر کمی با واژگان انگلیسی آشنا باشید، شاید بگویید این کلمه که به معنای دزدیدن است در لیست ما چه کار میکند؟ A Steal در خرید میتواند معنای متفاوتی با دزدی داشته باشد. اگر کسی به شما بگوید لباس جدیدش “a Steal” بوده است، این چیز بسیار خوبی است! یعنی پول زیادی برای آن پرداخت نکرده است و یا آنقدر کم پرداخته است که تقریباً شبیه دزدی بود. در واقع معنای “A Steal” شبیه ” a bargain” در قسمت قبلی است.
مثلا:
Your friend: “Look! This dress is only $10.”
You: “That dress is a steal! You should buy it.”
A good deal
این اصطلاح انگلیسی خرید مشابه “A Steal” و “Bargain”، اگر برای چیزی خوبی، قیمت کمی پرداخت کرده باشید، معامله خوبی است. با این حال، “A Good deal” قیمت را توصیف میکند، نه شی یا کالا. برای مثال اگر بگویید My car was a good deal جمله اشتباهی است، بهتر است به صورت زیر بگویید:
I got a good deal on my car.
بنابراین، اگر دوستتان در مورد ماشینی که خواهرش خریده است به شما بگوید، ممکن است یکی از این مکالمات را داشته باشید:
You: “Your sister bought a new car? How much did she pay?”
Friend: “She got a good deal. She only paid $5,000.”
You: “How much did your sister pay for her new car?”
Friend: “She paid $5,000.”
You: “That’s a really good deal.”
You: “Was your sister’s car expensive?”
Friend: “No, she got a good deal on her car. It was only $5,000.”
50% off / $10 off
اگر فروشگاهی حراج داشته باشد، بسیاری از اقلام آن کمتر از حد معمول قیمت خواهند داشت که از اصطلاح انگلیسی خرید discount استفاده میکنند. ممکن است روی شیشه مغازه این را ببینید:
50% off: The price is now 50% less than it was originally.
به عنوان مثال، a $200 sofa is now $100
$10 off: You’ll pay $10 less than the original price.
به عنوان مثال، یک مبل 200 دلاری اکنون 190 دلار است. و یا شاید یک مبل ۲۰۰ دلاری به قیمت ۱۵۰ دلار با ۱۰ درصد تخفیف اضافی به فروش میرسد. شما ۱۳۵ دلار پرداخت خواهید کرد. عالی نیست؟ حالا اگر میخواهید به دوستتان درباره مبل جدیدی که خریدهاید بگویید، میتوانید به او بگویید:
The sofa was 10% off.
I got 10% off my sofa.
The sofa was on sale for 10% off.
همه اینها به یک معنا هستند: مبل جدید شما was a bargain!
Overpriced
از این اصطلاح انگلیسی خرید زمانی استفاده میشود که فروشگاهی از شما بخواهد برای چیزی بیش از حد هزینه کنید. درواقع آن کالا را گران میفروشد. به مثالهای زیر توجه کنید.
Don’t buy that couch here, it’s way overpriced. I think you can find a cheaper couch elsewhere.
آن کاناپه را اینجا نخرید، قیمت آن بسیار بالاست. من فکر میکنم شما میتوانید یک مبل ارزانتر را در جای دیگری پیدا کنید.
Groceries at Whole Foods are kind of overpriced. You can find the same things at Safeway and they cost less.
مواد غذایی در Whole Foods به نوعی گران هستند. شما میتوانید موارد مشابه را در Safeway پیدا کنید و هزینه آنها کمتر است.
I like this winter coat, but it’s overpriced. I saw the same coat somewhere else and it was 50% off.
من این کت زمستانی را دوست دارم، اما قیمت آن بیش از حد است. من همان کت را یه جای دیگری دیدم و 50 درصد تخفیف داشت.
The food at the new Italian restaurant is good but overpriced. There’s a pizza place nearby that has the same quality food for half the price.
غذای رستوران ایتالیایی جدید خوب است اما قیمتش بالاست. یک پیتزا فروشی در این نزدیکی هست که با نصف قیمت غذای با کیفیت دارد.
A ripoff
گاهی اوقات، قیمت کالا بیش از حد گران است؛ طوری که نمیتوانید تصورش را بکنید! اگر فکر میکنید قیمت چیزی به طور ناعادلانهای گران است است، میتوانید آن را A ripoff بنامید. به طور کلی، وقتی از این اصطلاح انگلیسی خرید استفاده میکنیم، احساس میکنیم کسی به ما خیانت میکند و از این بابت عصبانی هستیم. مثلا:
Designer T-shirts are a ripoff. Who wants to pay $90 for a simple T-shirt?
تی شرتهای دیزاینر یک ریپاف هستند. چه کسی میخواهد برای یک تی شرت ساده 90 دلار بپردازد؟
Airplane fees are such a ripoff. I shouldn’t have to pay to check my suitcase!
هزینههای هواپیما خیلی گران است. من نباید برای چک کردن چمدانم پول بپردازم!
همچنین می توانید از “rip off” به عنوان فعل استفاده کنید. اگر کسی شما را مجبور به پرداخت بیش از حد برای چیزی کرد، می توانید بگویید که آن شخص شما را Rip off کرده است. مثلا:
The taxi ride should have cost $10, but the driver ripped me off. He charged me $20!
تاکسی سواری باید 10 دلار هزینه میگرفت، اما راننده مرا ریپاف کرد و . 20 دلار از من گرفت!
I tried to bargain for this souvenir, but I still think I paid too much. The vendor definitely ripped me off.
من سعی کردم برای این سوغاتی چانه بزنم، اما هنوز فکر میکنم هزینه زیادی پرداخت کردم. فروشنده مطمئناً من را ریپاف کرده است.
Really? You paid $50 for a pair of fake sunglasses? That shop ripped you off!
واقعا؟ برای یک عینک آفتابی تقلبی 50 دلار پرداخت کردید؟ آن مغازه شما را ریپاف کرد!
نکته گرامری: اگر از “to rip off” به عنوان فعل استفاده میکنید، مفعول بین rip و off قرار می گیرد. مثلا:
He ripped her off.
They ripped you off.
Stingy
همیشه این فروشگاه نیست که هزینه زیادی دریافت میکند. گاهی اوقات، قیمت منصفانه است اما شما نمیخواهید پول زیادی خرج کنید. اگر تمایلی به خرج کردن نداشته باشید، از اصطلاح Stingy برای شما استفاده میشود. Stingy یعنی همان خسیس خودمان!
مثلا:
Don’t be stingy. You should spend more than $5 on your mom’s birthday gift.
خسیس نباش. تو باید بیش از 5 دلار برای هدیه تولد مادرت خرج کنی.
My new friend is so stingy—he never gives enough for the tip at restaurants.
دوست جدید من خیلی خسیس است – او هرگز به اندازه کافی در رستوران ها انعام نمیدهد.
I don’t want to be stingy on this vacation. I want to go out to nice restaurants and stay in a comfortable hotel.
من نمیخواهم در این تعطیلات خسیس باشم. من میخواهم به رستوران های خوب بروم و در یک هتل راحت اقامت کنم.
Flea market
بازارهای Flea market مناطقی در فضای باز هستند که صاحبان مغازه میتوانند اقلام خود را در خیابان بفروشند. معمولاً غرفه یا میزی دارند که اقلامشان به نمایش گذاشته شده است. میتوانید در این بازارها آنقدر قدم بزنید و بگردید تا زمانی که چیزی برای خرید پیدا کنید. سپس میتوانید به غرفه صاحب مغازه نزدیک شوید و قیمت ها را جویا شوید. برخی از صاحبان مغازهها در این بازارها اجازه چانه زنی را نیز میدهند. انواع مغازهها را در Flea market پیدا خواهید کرد.
Thrift store / Thrift shop
یک مغازه Thrift store / Thrift shop (همچنین به عنوان دستفروش نیز شناخته میشود) فروشگاهی است که لباسهایی را که شخص دیگری قبلاً داشته است، میفروشد. به همین دلیل، قیمتها بسیار ارزانتر از فروشگاههای معمولی هستند.
افرادی که میخواهند از شر لباسهایی را که دیگر به آنها نیاز ندارند خلاص شوند، را میتوانند آنها را به فروشگاههای دستفروشی اهدا کنند، و سپس آنها را با قیمتهای بسیار مقرون به صرفه به فروش میرسانند.
Thrift shop نیز میتواند یک فعل باشد. To thrift shop به معنای این است که برای جستجوی معاملات خوب از فروشگاههای دستفروشی خرید کنید.
Debit / Credit
اگر می خواهید به جای پول نقد با کارت پرداخت کنید، دو راه وجود دارد: کارت نقدی و کارت اعتباری. وقتی برای پرداخت میروید، صندوقدار معمولاً از شما میپرسد:
Are you paying with cash or card?
“با پول نقد یا کارت پرداخت می کنید؟”
اگر با «کارت» پاسخ دهید، صندوقدار یا صفحهای که برای پرداخت استفاده میکنید از شما میپرسد که آیا با بدهی (Debit) پرداخت میکنید یا با اعتبار ( Credit) پرداخت میکنید. پرداخت از طریق بدهی به این معنی است که شما از یک کارت نقدی استفاده میکنید که به طور خودکار پول را از حساب بانکی شما خارج میکند.
پرداخت از طریق اعتبار به این معنی است که از کارت اعتباری استفاده خواهید کرد. کارت های اعتباری مبلغی را از حساب بانکی شما خارج نمیکنند. درعوض، مجموع مبلغی را که خرج کردهاید، نگه میدارد و انتظار میرود تا زمان مشخصی آن را پرداخت کنید.
Cashback
کلمه دیگری که هنگام پرداخت با کارت با آن مواجه میشوید، Cashback یا بازگشت نقدی است. وقتی صندوقدار یا صفحه پرداخت از شما میپرسد که آیا میخواهید بازپرداخت نقدی داشته باشید، به این معنی است که میتوانید به دستگاه بگویید پس از پرداخت هزینه اضافی روی کارت، مقدار مشخصی پول نقد به شما بدهد.
به عنوان مثال، اگر انتخاب کنید که ۱۰ دلار بازگشت نقدی دارید، ۱۰ دلار اضافی از کارت شما دریافت میشود و در ازای آن، صندوقدار ۱۰ دلار را نقد به شما میدهد. جای دیگری که از اصطلاح بازگشت نقدی استفاده میشود، کارتهای اعتباری است.
بسیاری از کارتهای اعتباری پاداشهای بازگشت نقدی را ارائه میدهند. به عنوان مثال، اگر کارت اعتباری شما ۱.۵٪ بازگشت نقدی ارائه دهد، به این معنی است که هر بار که با کارت اعتباری خود خرید میکنید، ۱.۵٪ از مبلغ را به عنوان پاداش دریافت میکنید.
Buy one get one free
وقتی چیزی به این صورت است که «یکی را بخر، یکی را رایگان بگیر»، به این معنی است که هنگام خرید یک محصول، دومی را رایگان دریافت میکنید. به عنوان مثال، اگر شلوار جین ” Buy one get one free” است، با خرید یک جفت، شلوار جین دوم را رایگان دریافت خواهید کرد. مخفف « Buy one get one free» BOGO است. ممکن است این اصطلاح را در خارج از ویترین مغازهها مشاهده کنید.
Dressing room / Fitting room
اتاق پروو جایی است که میتوانید قبل از خرید لباسهایی را که انتخاب کردهاید، آنها را امتحان کنید. علامتی وجود خواهد داشت که به شما نشان میدهد این اتاق کجاست. برخی از اتاقهای رختکن از شما میخواهند که از یک کارمند بخواهید قفل در را باز کند، در حالی که برخی دیگر به شما اجازه میدهند وارد شوید و اتاقی که قفل نیست را انتخاب کنید.
Window shopping
هنگامی که شما فقط میخواهید در اطراف قدم بزنید و به مغازهها نگاه کنید (اما نه لزوماً آنها را بخرید)، به این می گویند خرید ویترینی. افرادی که به Window shopping میروند معمولاً به دنبال چیز خاصی برای خرید نیستند.
Shopping spree
Shopping spree به روزی اطلاق میشود که در آن به تعداد زیادی فروشگاه سر میزنید و چیزهای زیادی میخرید. معمولاً این بدان معناست که شما در نهایت پول زیادی خرج میکنید. دوست شما که واقعاً خرید کردن را دوست دارد و هفته پر استرسی را در محل کار داشته است ممکن است با شما تماس بگیرد و بگوید:
What are you doing this weekend? I really need a shopping spree after this hard week at work.
Receipt
هنگام تسویه حساب، صندوقدار از شما خواهد پرسید که آیا رسید خود را میخواهید. Receipt یک تکه کاغذ کوچک با لیستی از اقلام، قیمت آنها و کل قیمتی که پرداخت کرده اید، است. اگر در نهایت چیزی را که خریدهاید دوست ندارید و میخواهید آن را پس بدهید، باید رسید را با خود به فروشگاه ببرید.
کلام پایانی
با دانستن این اصطلاحات، به راحتی میتوانید در کشورهای انگلیسیزبان به خرید بروید. هر چه بیشتر خود را در معرض فرهنگ آمریکایی و زبان انگلیسی قرار دهید، به طور طبیعی از این عبارات استفاده خواهید کرد.
یوتیوب ویدیوهای زیادی دارد که نشان میدهد مردم خرید میکنند یا درباره آنچه خریدهاند، صحبت میکنند. گر در تقویت سایر مهارتهای زبان خود مثل خواندن، گوش دادن و صحبت کردن نیاز به کمک دارید، ما در دوره جامع آکادمی زبان لینگانو تمام این مهارتها را از صفر تا صد به شما آموزش میدهیم. اساتید مجرب لینگانو با به روزترین تکنیکها به تقویت شما در زبان انگلیسی کمک میکنند. برای اطلاعات بیشتر روی لینک زیر کلیک کنید.
دوره جامع زبان لینگانو